ماچمالی
مامان در حالتی بین قهقهه و استیصال می گوید:" آخه تو چرا شبیه بقیه آدمها نیستی؟!"
خب چه کار کنم وقتی دوست دارم 10 دقیقه پشت سر هم ماچمالی اش کنم؟!
مامان در حالتی بین قهقهه و استیصال می گوید:" آخه تو چرا شبیه بقیه آدمها نیستی؟!"
خب چه کار کنم وقتی دوست دارم 10 دقیقه پشت سر هم ماچمالی اش کنم؟!
یه دوست پسر هم نداریم اون یه طرف، همه پسرها یه طرف…
پی نوشت:
بعد دو دل باشیم کدوم طرف بریم.. این طرف؟ یا اون طرف؟
عاشق اون کلاهیم که جولیا پندلتون به طور کج میذاشت
رو سرشو یه چشمش فقط پیدا بود !!!
همونی که واسه داداش (سالی مک براید ) راه به راه عشوه میومد....
زل گرما
ازین چادر سیاه عربیا
دختر بچه ی ده - یازده ساله ای که مونده اول اونو بکشه بالا یا دماغشو.
*اول بهش میگفتن چادر عربی.حالا میگن ملی . سوسمارخوری از همینجاها شروع میشه.
بعضی ها به آدم میگن "دخترم" در صورتی که هر چی فکر کنی عمرا یادت بیاد بابات اینجوری نگات کرده باشه!
کار به جایی رسیده که دیشب مامان میپرسه: به مردا تمایل داری دیگه مامان جون.نه؟
پخش شدم از خنده.
-آره قربونت برم دارم.
گفت: خب پس حل میشه!
رفتم تو کلاس یه معلمی که خودش نمیتونست بیاد.
دور تا دور دختربچه های ملوس نشسته بودن.درسشون راجع به have/has، big/small و اعضای صورت بود.باید در مورد خودشون میگفتن. همشون از small استفاده میکردن واسه توصیف چهره شون.
رسید به یکیشون که یه دماغ گنده ی عقابی داشت.گفت:
I have small ears,
I have a small mouth,
I have small eyes.
بچه ها گفتن: دماغت! دماغتو نگفتی!
اه بدبخت شدیم، هیچی همرام نیست، فک کنم دیگه کار از کار گذشته
- بیا، این لپتاپو بذار رو پات، امروز تلوزیون میگفت از بارداری جلوگیری می کنه